مبحث
كلمات
كلمات تركيبات صـــوتي ويژه و مستقلي هستند كه از
تلفيق آواها به وجود مي آيند و معني و وظيفه مشخصي را در كلام تعهد مي كنند. آواها
در عين حال كه عناصر بسيط تشكيل دهنده كلام هستند، في نفسه فاقد معني و نقش دستوري
بوده و به تنهايي هيچ نوع نمود و حركتي را تجسم نمي بخشند ولي وقتي با هـم تلفيق مي
يابند، كلمه را به وجود مي آورند كه داراي معني مستقل و يا نقش مشخص گرامري بوده و
در مقام اشتراك در واحدهاي بزرگتر زبان، يعني تركيبات و جملات، با اينكه دستخوش
تغييرات شكلي مي شوند، هويت اصلي خود را محفوظ مي دارند. كلمات به هنگام شركت در
واحدهاي بزرگتر زبان، ضمن اينكه پشت سرهم و تقريباً به صورت به هم پيوسته از دهان
خارج مي گردند و در نوشتن نيز به همين سياق نوشته مي شوند؛ با اينهمه خواه در زبان
گفتار و خواه در زبان نگارش، از نظــر شكل صوتي آغاز و انجام مشخصي دارند. اين
خصوصيت مجموعه كلمات زبان را به صورت منظومه اي نمودار مي سازد كه در آن الفاظ و
تركيبات صوتي ويژه اي كه در اصطلاح زبان شناسي از آن به عنوان ’ مورفم ‘ نام مي
برند، با هويت مستقل و معني و وظيفه اي خاص شركت دارند.
كلمات به ندرت از يك صوت و معمولا از تركيب دو يا چند
صوت به وجود مي آيند. تعداد كلمات تك صوتي در اكثر زبانها بسيار نادر است.
اين كلمات مانند ’ a ‘ و ’ o
‘ طبعاَ از اصوات صائت تشكيل مي شوند.
كلمـــات از نظــر تركيب صــــوتي و ساختمان شكلي خود
از دو جنبه مورد بررسي و مطالعه قـــرار مي گيرند. در بررسي كلمات از نظر بنياد
صوتي، موضوع همبستگي آوايي اصوات موجود در كلمه مطرح مي شود و بنابراين از آن به
عنوان بررسي ظاهري و لفظي نيزمي توان نام برد. در بررسي كلمات از نظــر ساختمان
شكلي، موضوع نقش و وظايف اشكال متشكله كلمه مطرح مي شود و به اين ترتيب از ساختمان
شكلي كلمـــــات، به نام ساختمان دروني يا مفهومي آنها در كلام نيز مي توان نام
برد.
جنبه هاي ساختمان صوتي و مفهومي در تركيب كلمه وحدت
تشكيل مي دهند و با اينكه در زبان محاوره و نگارش مورد توجه و تمايز قرار نمي
گيرند؛ با وجود اين، با اندكي دقت در بنياد كلمات مي توان اين دو جنبه را از هم
تميز داد.
بنياد صوتي
كلمات
كلمات به هنگام تلفظ، به صورت واحدهاي متمايزي از دهان
خارج مي شوند. واحدهاي صوتي در بنياد صوتي كلمات، به صورت اصوات تكي و يا به حالت
گروه صوتي نمودار مي شوند. واحدهاي در ايجاد و تشكيل كلمات نقش بس مهمي دارند. اين
اهميت از آنجا ناشي است كه كلمات از ترادف و توالي عادي اصوات به وجود نيامده، بلكه
از پيوستگي زنجيري آنها به وجود مي آيند. جهاز صوتي هنگام تلفظ يك كلمه، اصوات
تشكيل دهنده آنرا به صورت مستقل و مجزا و با ايجاد فاصله و سكوت در ميان هر صوت ادا
نكرده؛ بلكه به همراه اداي صوت قبلي بي آنكه به حال سكونت عادي برگردد و وقفه اي
حاصل كند، به اداي صوت بعدي مي پردازد. اصوات در جريان يك چنين تسلسل زنجيري، به دو
شكل آميختگي و پيوستگي خودنمايي مي كند. آن عده از اصوات كه حالت آميختگي به خود مي
گيرند، گروه صوتي واحد و يكپارچه اي به وجود مي آورند. جهاز صوتي در اداي اين گروه
صوتي يكپارچه، به حركات خود استقامت واحدي مي دهد و به اين ترتيب هر گروه صوتي،
مانند صوت تكي، با يك حركت و در يك ضربه، از دهان خارج مي شود.
پايان قسمت
نهم
ادامه دارد... |