|
|||||||||
|
|||||||||
مسيونرهاي بدون صليب
زهره
وفائى مذهب عليرغم اينكه يك ايده شخصي و يك اعتقاد دروني است معهذا در طول تاريخ به جهاتي مختلف و به مقصدي واحد ؛ تبد يل به جرياناتي گرديده است كه خود باعث و باني جريان هايي مضاعف و قابل تامل شده است . اين جريان آفريني بويژه در ميان مذاهبي كه مريداني نه چندان متحد و معلوم را دارا هستند ؛ به كرات اتفاق افتاده است . از سويي ديگر سياست پيشگان دائمي براي جريان آفريني به هر مسئله و هر مورد ؛ به د يده يك ابزار قابل تبد يل و استفاده نگريسته اند و در اين راستا از مذهب نيز غافل نبوده اند . به غير از چند مذهب فراگير جهاني ( مسيح – اسلام – هند و ) بقيه مذاهب و مريدان انگشت شمار آنان ؛ همواره در راستاي ابزار مندي اين سياست پيشگان بوده و هستند . مناطقي از جهان پهناور كه مورد معامله و طمع دائمي اين سياست پيشگان و استعمارگران هستند ؛ در كنار صد ها ترفند و حيله ؛ مذهب را نيز بعنوان عامل تفرقه و جدال و دست اندازي ؛ همواره با خود حمل مي نمايند . چنانكه تنوع مذاهب و فرق امروزه در آسياي ميانه به پاي تنوع مذاهب و فرق هندوستاني در قرن هفده ( در زمان استعمار بريتانيا ) رسيده است و اين در واقع يك آمادگي كامل براي پروسه هاي طولاني استعمار است . در كنار بهره جستن از مذاهب و مريدان اين مذاهب ؛ سياستمداران استعمار پيشه مضافا با تكيه بر آمار و نيز قابليت هاي انعطافي اين مريدان ؛ مانورهايي را بر پا ميدارند و صحنه سياست را چنان واژگون مي نمايانند كه عوام و حتي خواص نيز از تشخيص واقعيت پشت پرده باز مي مانند . براي مثال زدن به اين سياه بازيهاي استعماري حداقل منطقه آسياي ميانه و قفقاز مملو از چنين تمثيل هايي است كه متاسفانه بيشترين درصد هلاكت هارا هم ملل ساكن اين مناطق تجربه نموده اند . دول اروپايي در اوايل قرن هفدهم ؛ زماني كه هم پيمان و هم گام با يكد يگر قسم ياد نمودند تا اروپا و آسياي ميانه و قفقاز و آسياي دور را حتي ؛ از وجود مسلمانان ترك زبان خالي نمايند ؛ علاوه بر مقصد شوم كشور گشايي و افزودن بر مستعمره هايشان ؛ مقصد شوم تري نيز داشتند . و آن آفريدن خلاء عطيمي از هويت و اعتقاد در ميان مردمان كثير اين مناطق بود . سياستمداران اروپايي براي نيل به اين هدف ابتدا توان هاي خود را سنجيدند . از نظر رزمي و فردي اصلا قابل قياس با امپراطوري هاي موجود در منطقه نبودند . پس ابزاري كم خرج تر و پر سود تر را انتخاب نمودند : فرقه هاي پراكنده ء مذهبي ! ار آنجا كه اروپائيان بعد از جنگ هاي صليبي خواه نا خواه خود را مريد مسيح مي خواند ند و مسلمانان را دشمن د يرين و ابدي مي ناميد ند ؛ در ميان اين فرقه هاي پراكنده نيز بايد آنهايي را انتخاب مي كردند كه حداقل در ظاهر امر تشابهات و مشتركاتي با آنان داشته باشد . نستوري ها – آسوري ها – نصراني ها – ارامنه – تاتار و چركس و .. از زمرهء اين انتخاب بودند . ارامنه كه ساليان سال از سوي همين اروپاييان رانده و كشته ميشد ند به يك باره عزيز گرد يد ند . ( نخستين مهاجران ارمني در قرن 11 ميلادي در سيليسي يك پادشاهي كوچك تشكيل دادند كه توسط پادشاه وقت فرانسه – لئون ششم – منقرض گرديد و تا 6 قرن بعد ارامنه نتونستند حكومتي بر پا كنند ) . آنها ؛ ارامنه ؛ امروز مي توانستند بعنوان ابزاري قابل ترميم و تعميم براي اين سياست مداران به كار گرفته شوند . و از آنجا كه ارامنه همواره بعنوان مريدان يك مذهب شناخته ميشد ند و فاقد قوميت و هويت خاصي بودند ( ارامنه ايراني – ارامنه عثماني – ارامنه روسي – ارامنه هند ...) بايستي كه توسط ليدرهاي مذهبي و فرقه اي اداره گردند و داشتن ليدرهاي سياسي و نظامي و.. براي آنها معنايي ديگر پيدا ميكرد. فلذا استعمارگران دست بدامن مسيونر هايي شدند كه به جاي صليب ؛ خنجر به كمر مي بستند و به جاي خواندن مردم به سوي انسان دوستي و خدا پرستي ؛ انان را به قتل و كشتار و جهان اندوزي فرا مي خواند ند ! آنچه كه مسيونر هاي مذهبي در قسطنطنيه به جاي رساند ند واقعا چنان شرم آور است كه حتي خود ارامنه نيز اين قسنت را از تاريخ حذف نموده اند . ( گيوم دوم در سال 1898 طي نطقي خود را دوست 300 ميليون مسلمان اعلام و به جبران مافات قول احداث خط آهن بغداد را ميدهد ) . و آنچه كه براي ما همانند خوابي وحشتناك و تعبير يافته هنوز در تكرار است ؛ حضور اين ميسيونر هاي مامور در متطقه بود كه باعث و باني چنان فجايع و قتل هايي گرد يد ند كه خود ارامنه نيز بر آنان گريستند ! ( چند نفر از روساي آسوري ها نزد پاترياك مارشيمون رفته گفته اند ما طرفدار مظلوم هستيم حال مي گوييم مسلمان ها مظلوم هستند و مطلوميت آن ها از حد گذشته هرگاه به فوريت از اين حادثات شرم آور جلوگيري نشود و خون ناحق يك صد هزار نفوس محترمه اورمي پايمال گردد ؛ ما نيز به قواي آنان مي پيوند يم......22 رمضان 1336).آنچه كه اعمال اين مسيونرهارا چند ش آورتر و خائنانه تر مي نماياند ؛ سوء استفاده آنها از لباس مقدس روحانيت ؛ سوء استفاده از مكان مقدس كليسا ها ؛ و سوء استفاده از ساير مقد ساتي است كه روزي هزاران كس به آن عشق مي ورزيد ند و معتقد بودند ؛ اما امروزه .... امروزه صفحات پنهاني تاريخ نيز گشوده شده و ماموريت آنان در آفريدن چنين فجايعي بر همگان آشكار گرديده است . اينك به نكاتي تنها از تاريخ اوروميه مي پردازيم ؛ چرا كه بيان تمام ماجرا در وسع يك مقاله ؛ يك كتاب ؛ يك گروه محقق ؛ ... نيست . · اوژن اوبن ؛ سفير فرانسه در ايران در سال 1906 ؛ جميعت ارومي را 30 هزار نفر – نستوري هارا 3000 نفر و ارامنه را 6000 نفر شمارش و اعلام ميدارد . · مسيونر پروتستان آمريكا در سال 1834 ميلادي در اروميه بر پا گرديد و اين اولين حضور آمريكا در ايران بود . · مسيون كاتوليك هاي فرانسه معروف به لازارها در سال 1839 ميلادي در ارومي تشكيل شد . · مسيون كليساي انگلستان در سال 1831 ميلادي در اين شهر تاسيس يافت . · مسيون لوتري هاي آلمان در سال 1833 ميلادي در اروميه تشكيل شد . · مسيون كليساي ارتدوكس روسيه در سال 1843 در اروميه تشكيل شد . · هدف اصلي و اوليه اين هئيت ها وعظ و تبليغ در ميان پيروان كليساهاي كهن شرق – نستوري ها و ارمني ها – بود و به راه راست در آوردن آنان و در درجه ثانوي تبليغ و فعاليت در ميان پاره اي از ديگر اقليت هاي مستعد منطقه همچون كردها . · بنجامين لاباري مسيونر آمريكايي در مارس 1904 بد ست كردها به قتل رسيد . · فرمان كليساي ارتد كس : تمام مسلمانان تحويل نصارا خواهند شد ؛ املاك آنها مصادره و به كساني واگذار خواهد شد كه به قواي روس ملحق شوند .. · در سال 1915 جهل هزار نفر از آسوري هاي حكاري – معروف به جلو ها – به خاك آذربايجان وارد شده و در سلماس و اروميه جاي گرفتند . رهبر آنان كشيش مارشيمون بنيامين بود . · بخش اصلي تلاش كليساي انگلستان بر امكان بسيج و تسليح گرجي ها و ارامنه به منظور جايگزيني قواي روسيه در اروميه متمركز گرديد و بدين ترتيب جبهه شمالغرب ايران اهميت فوق العاده اي يافت . · درسال 1916 ميان مارشيمون و ژنرال يود ينيچ روسي توافقي براي تشكيل دو ستون نظامي مسيحي صورت گرفت . · مسيونر آقا پطروس آسوري نيروي سوار گشتي و اكتشافي در اروميه تشكيل داد . · كميته مركزي كمك به مسيحيان كه مركز آن در تفليس بود به رياست بازيل نيكيسين در اروميه تشكيل شد . · مسيونر ويليام شد ؛ سرپرست هئيت مذهبي پرسبا بترين آمريكا ؛ در سال 1918 به سمت كنسول ايالات متحده در اروميه منصوب شد . · هنري پاگارد معاون ويليام شد رياست نيروي انتظامي آسوري هارا در اروميه عهده دار بود . · در سال 1917 مسونر كاژول فرانسوي با يك هيئت پزشكي وارد اروميه شد و در 1918 امر ساماندهي قواي مسيحي را به كمك مسيونر ليوتنان گاسفيلد عهده دار شد . اين هيئت پزشكي – مذهبي داراي چهار گردان پياده – دو واحد سوار – دو آتشبار توپخانه بودند !! · مسيونر ميچر گريسي انگليسي در سال 1917 به آسوري ها وعدهء خود مختاري داد و بيست هزار فرانك فرانسه را نيز دريافت كرد . · مسيون بارون آرداشز ( عضو كميته داشناك ) فرمان داد تا ارامنه از اروميه خارج شوند و سپس كشتار فجيع محله هاي هزاران – يورت شاه – عسگر خان را صورت داد . · نام برخي روستاهاي ارومي كه در سايه قشون كشي اين مسيونر ها قتل عام و با خاك يكسان شده اند : آده تالان – آده – آغچا قالا – ارده شاهي – اسلاملو – الفيان – الياس آباد – انهر – اوصالو – ايلده زيوه – بابارود – باري – باشلاميشلو – بالانج – بالو – بند – بئي – بهنق – پئي – تيكمه داش – تمر – چيلوچيان – چاربخش – حاجي پيرلو – حبش – حصار – خانقاه – دويمه – ديك آلا – ديلمه قان – ساعاتلي – سنكان – سيلاب – صداقلو – غلمانسراي – قاسملو – قارا حسنلو – قارالار – قيزيل عاشيق – قالا جوق – قولونجو – قهرمانلو – كلدانلو – كلك لو – كلوان – كمچي – ممد شاه – ممگول – مياوق – مير شكارلي – نالوان – نايبين – نيولو – وندر . · نام مسيونرهاي مذهبي – سياسي حاضر در اروميه در سالهاي 1906-1917 ميلادي: آرداشز – آرمناك – آقا پطروس – آندرانيك – ارسنيس – آرمناق – استپانيانس – اسحاق نصراني – الونيه – آليس – باستيان – بروت آقا – بوداغيانس – بوداقيانس – بيچ – پاگارد – پطروس – تاسك – تراكايف – ترگور – جرماك – حكيم سليمان – خل – مارونيه ( خليفه بزرگ ) –دنسخا – رافائيل – سورن – سونتاق – شامات – شد – شمعون يهود – شموييل خان – شموييل – قاراپط – قوژه ل – گريگور – گلاريس – گورگيز – لاباري – مارشيمون – مرگور – الكسان – مناسر يانسن – مناسكان – كورو – داوود ( ميرزاد مسيحي ) – نويان – وارطان – ورترز – هراند – هرتوش – هرطون – يونان – يهود ( يهودي ) . همانگونه كه ذكر گرد يد ميزان حضور و فجايع ؛ خارج از توان اين مقوله مختصر است و جادارد علاقمندان به تاريخ واقعي منطقه ؛ آثار نوشته شده را به د قت مطالعه و سپس مقايسه نمايند تا معلوم گردد كه در دو قرن اخير ؛ استعمارگران زورگو و در برابر آنان حاكمان و سلطانان بي خبر ؛ چگونه نسلي را از دم تيغ بي خبري و جهالت خويش گذ رانده اند و عجيب است كه انتظار برود كه تمامي اين فجايع فراموش شده و ذ كري از آن در هيچ جايي نگرد د !! .....اگر امروز پس از سالياني مي شنويم كه چند جوان ارمني يا حتي يك پيرمرد هفتاد ساله در سانفرانسيسكو دست به ترورهاي فردي زده و د يپلمات هاي ترك را از پاي در مي آورد بايد بپذ يريم كه اعمال اينان واكنشي است به آدم كشي هاي پنهان عمال جنايتكار حكومت و سلطنت عثماني ...... « اسماعيل رائين – ارمنستان 1915 » . زهره وفايي – تبريز
|
|||||||||
گجيل سايتي
ركلاملاري وئريلن
سايتلارين محتواسيندان سوروملو دگيلدير. |
|||||||||
E-mail
: webmaster@gajil.20m.com |